بد گوهر را علم و فن آموختن دادن تیغ است دستِ راهزن
(مولوی)
خودمونیم قدیم ندیما پزشکان به دین و آیینی پای بند بودند،
اما امروزه هرچی جلوتر می رویم بیشتر آنها تنها زر و سیم
می شناسند و بس و نه چیزی دیگر.
یکی از دوستان که می دانست من حقیر وبلاگی دارم و فکر
می کرد که وبلاگ من از وبلاگهای مطرح می باشد بنابراین از
من خواست (راجع به اجحافات و سیاهکاریهای برخی البته تا
کمی بیشتر ، از پزشکان چیزی بنویسم.)
او چنان اظهار محبت می کرد که نگو و نپرس که انگار اگر من
مطلبی بنویسم تمام مشکلات مردم در ارتباط با پزشکان و
بیمارستانها و خلاصه درمان مردم حل می شود.غافل از
اینکه همه مسئولین خود می دانند اما.....!!!!!!!!!
از قرار من برای اینکه ایشان را نا امید نکنم چیزی نگفتم تا
اینکه همین روزها نیز این بلا یعنی گذر من هم به پزشکان
اون هم از نوع جراحش افتاد و اینکه دیسک کمرم دوباره
عَود کرده بود و تازه بیشتر فهمیدم که مردم چه می کشند
و چه می گویند واینکه این دفاتر بیمه همه اش کشکِ
مخصوصاً از نوعی که من دارم ، واینکه باید به فکر زیرمیزی
باشی ولا غیر.جداً راست گفته اند(تا غمت بیش نیاید غم
مردم نخوری!)اگر کلیله ودمنه خوانده باشید،درباب برزویه
طبیب چنین می خوانید:«پوشیده نماند که افضل اطبا آن
است که معالجت جهت ذخیره آخرت نماید و هرگاه طبیب
چنین باشد،نصیب دنیا هرچه کاملتر بیاید و رستگاری آخرت
نیز ذخیره گردد.....چنان که غرض کشاورز در پراکند تخم دانه
باشد و آن قوت و روزی اوست،اما کاه نیز که علف ستوران
است،درضمن آن حاصل آید.»به یاد دارم که ما در شهر مشهد
طبیبی داشتیم بنام دکتر شیخ وبسیار توانمند و همیشه میگفت:
دوا از من ولی شفا از اوست.مریضها اگر پولی داشتند برای
ویزیت می پرداختند و اون هم به این شکل بود که دوسبد روی
میز دکتر بود و هرکی هرچی می انداخت داخل سبد بدون اینکه
دکتر نگاهی بکند و گاهی بودند مریض هایی که مستضعف بودند
وپولی نداشتند که خود دکتر به مریض میگفت هرچقدر پول لازم
دارد از سبد بردارد یا خودش مبلغی را از سبد به او می داد.
اینها ایمان داشتند و سرنوشت مردم بیچاره را به بازی نمیگرفتند
ودنبال نفس پرستی نمی رفتند و برای تامین هزینه های ییلاق
و قشلاق خود و هزینه قِروفِرِ زن و فرزندان خود خون مردم رنج
دیده را به شیشه نمی کردند و به خاطر آن چند سالی که
تحصیل طب کرده اند و زحمتی کشیده اند پا بر گلوی مردم
نمی نهادند و در واقع علم آنها با فضیلت و خدمت به خلق همراه
بود. بقول علما ، علمی را که با فضیلت همراه نباشد و در خدمت
مردم بکار نرود از زهر هم کُشنده تر می باشد.مولوی می گوید:
گرتو خواهی کت شقاوت کم شود
جهد کن تا کز تو حکمت کم شود